بابابزرگ خوبم! خدانگهدار
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست گاه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندن تا فراموش شود یادت تو , هرچند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد بی قرار توام و در دل تنگم گل...
نویسنده :
مادر دوامیر
7:39